بخش سیاسی

                           شمیم رایحه دل انگیز ولایت در بهاری ترین  پاییز

((دفاع از مرزهای عقیدتی مطالبه امام خامنه ای در جمع پرشور مردم گیلانغرب))

 درست است که که امروز دفاع از مرزهای جغرافیایی نیست، دوران جنگ مسلحانه ی دفاع از کشور امروز در این جا مطرح نیست، اما دفاع از مرزهای هویت ملی چرا؛ این مطرح است، دفاع از مرز های  شخصیت دینی واسلامی ،چرا؛ دفاع از مرزهای عقیدتی ،چرا؛ اینها هست  (امام خامنه ای 22 مهر ماه1390  گیلانغرب)

مرحوم صدوق از امیرالمؤمنان حضرت علی(ع) نقل می کند که حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: اللهم ارحم خلفایی... خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده ، از آن حضرت سوال شد که جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: الذین یأثون من بعدی یروون حدیثی وسنتی، آنان که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا نقل میکنند(1) ( صدوق،من لا یحضره الفقیه ج 4 ص420_مجلسی بحارالانوار ج20 ص25 _حر العاملی ،وسایل الشیعه ج 18 ص65)ص420_مجلسی بحارالانوار ج20 ص25 _حر العاملی ،وسایل الشیعه ج 18 ص65) آن فضای معنوی پر از مهر و محبت آغاز دیدار ها با امام (ره) (در حسینیه جماران یا هر جایی دیگر)که با روان شدن سیل اشک ها از دیدگانشان، تبدیل به مکانی برای گرفتن حاجتاتشان ،مثل شهادت کرده و آنقدر غنیمت می شمردند که اگر کسی می خواست آن فضا را به سمت دیگری ببرد یا با بیان به اصطلاح مشکلات جامعه و مردم ،خودش را در حضور ولی امر مطرح کند، مورد خشم و غضب انقلابی خویش قرار می دادند.هنوز چند روزی از فصل پاییز نگذشته بود که خبر حضور رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (حفظ الله) در استان

هنوز چند روزی از فصل پاییز نگذشته بود که خبر حضور رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (حفظ الله) در استان کرمانشاه، فضایی پر بهجت از شور و شوق و اشتیاق به یمن تشریف فرمایی ایشان به شهرها و روستا ها ورود پیدا کرد، مردم استان کرمانشاه بلکه غرب کشور تحت تاثیری انتظاری رؤیایی و معنوی  قرار گرفته و آماده میزبانی از ولی نعمت خود می شدند، هر کس به هرشکل و طریق ممکنی که می توانست شهر یا روستا،محل کار یا سکونت و در یک کلمه جان ودل خود را آماده میزبانی از گرامی ترین  مهمان می کرد، رد وبدل شدن پیامک های با مضمون دعا و صلوات برای سلامتی رهبر، بر پایی ایستگاه های صلواتی خود جوش، نصب عکس و بنر های از معظم له از طرف اشخاص،خانواده ها،طوایف و ایل های استان و ... نمونه های کوچکی از بیان آمادگی مردم برای میزبانی از مقام شامخ ولایت بود، فضای معنوی عجیبی حکم فرماست ، ابراز ارادت شدید مردم به هر طریق ممکن و به طور خود جوش باعث شده بود که از مسؤلین برای این بزرگ میهمانی، پیشی بگیرند، بالاخره روز وصل و پایان انتظار چند روزه بلکه 23 ساله  فرا رسید و در روز حماسه، 20 مهر ماه سال1390  در تاریخی ترین و بی نظیر ترین استقبال ممکن میدان آزادی کرمانشاه، خودروی حامل معظم له، چنان در حلقه محاصره خیل عظیم عاشقان امامت و ولایت قرار گرفت که گویی  این خودرو ده متر مسافت را در زمانی  بیشتر از یک ساعت هم طی نخواهد کرد، زمانی که تصاویر هوایی از این عشق بازی و ابراز محبت شدید مردم با ولی امر و پیشوای خودشان در مسیر استقبال، از رسانه ی ملی پخش می شد به قدری این تصاویر ابراز محبت مردم ، تکان دهنده و پیام آور بود که مو بر بدن هر ببینده ای راست می کرد، خیلی واضح بود که این  ارادت و ابراز شدید محبت مردم نمی توانست صرفاّ به خاطر یک مسؤل ارشد نظام وکشور باشد بلکه استقبال مأموم از امام خویش بود، واقعیت امر این است که ادراک بالای مردم این رابطه را خیلی خوب و در سطح بالایی فهمیده بود، رابطه ای ولایی که از جنس محبت و دلداگی است، مردم می دانند که وارث چه نعمت بسیار بزرگی هستند ، زیرا امام راحلشان(ره) فرمودند: ولایت فقیه همان ولایت حضرت رسول اکرم (ص) است و از طرفی ولایت پیامبر اسلام(ص) باطن رسالت و در امتداد ولایت خداست، قرآن در آیه3 سوره مائده در بیان جایگاه نعمت ولایت  تأکید می کند که با اعلان ولایت حضرت علی بن ابی طالب (ع) در روز غدیر خم، اسلام به کمال و نعمت هدایت به تمامیت خود در کمال دست یافت، یعنی با واگذاری مسؤلیت ولایت به امیرالمؤمنان(ع) وتداوم آن در امامان معصوم(ع) این مهم اتفاق افتاد، بر همین اساس مردم می دانند رهبرشان به عنوان ولی فقیه جامع الشرایط امامت و رهبری، نیز از این حقوق ولایت در امتداد ولایت کلی الهی برخوردار است،مردم می دانند فردای قیامت باید پاسخگوی این نعمت باشند،چون که خداوند در آیه 8 سوره تکاثر ((لتسئلن یومئذِ عن النعیم)) از نعمت ولایت از انسان سوال می پرسد که با آن چگونه برخورد کرده و بهره برده است؟ چرا که همانند آن نعمت ، خداوند به انسان نداده است  (((( در (محاسن ص 399) برقی از حضرت امام صادق(ع) روایت کرده است" فی قوله: لتسئلن یومئذِ عن النعیم، قال: ان الله اکرم من أن یسأل مؤمنا عن أکله و شربه، چون آیه را تفسیر کردند گفتند: خداوند بزرگوارتر از این است که از مؤمنی در باره خوردنی ها وآشامیدنی های او سوال بنماید)))

"یا امیرالمونین علی بن ابی طالب(ع) "

به بـــزم غـیر عشاقت صفــا نیست           نشانی هــم از الطاف خدا نیست

خدا فرمـــــود: فردای قیـــامـت          عمــــل را   بــی تولایت بها نیست

و باز مردم خوب می دانند توحید، حصن خداوند از عذاب ( لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی امن من عذابی( بحار49/122)) بوده که شرط  آن نیز ولایت است ( امام رضا(ع)...ولایة علی بن ابی طالب(ع) حصنی، فمن دخل حصنی  أمن من عذابی (عیون الرضا 2/136))، بله، این است مقام شامخ و رفیع ولایت، که شهادت بانوی بزرگ اسلام، خیرالنساء حضرت فاطمة الزهراء(س) را به خاطر دفاع بی قید وشرط از حق ولایت امام علی(ع) در مدت 95 روز بعد از رحلت رسول اکرم ص) باعث شد تا شهیده ولایت لقب گیرد، یا نمونه ی دیگر تولای حضرت عباس بن علی(ع) به امام زمان 3خود بود که با تمام فضائل علمی،اخلاقی ، عرفانی و بصیرت بسیار بالا ( امام سجاد(ع) : خدا رحمت کند عمویم عباس(ع) را که بسیار با بصیرت بود) و درک جایگاه ولایت و امامت امام حسین (ع) ، اطاعت پذیری را با اوصافی که همه از آن مطلعید ، رمز جاودا نگی  خود نمود، اقتدا به همین نمونه های ارزشمند تاریخ اسلام و معصومین(سلام الله الاجمعین) است که  شهدای انفلاب اسلامی ایران  را ماندگار کرده که بعداز گذشت بیشتر از 20 سال از شهادتشان ، هنوز وقتی پیکرهای مطهر تفحص شده آنها را برای تشیع و خاکسپاری می آورند با ابراز محبت  شدید عاطفی و معنوی مردم باید در بهترین مکان های موجود در شهرها و دانشگاه ها و زیارت گاه ها و امکان مقدسه  به شکل یادمان های زیبا به خاک سپرده شوند،چرا؟ چون جایگاه امامت و ولایت امام زمان خودشان را به خوبی شناخته بودند، وقتی  در جبهه ها ی نبرد حق علیه باطل زیر شدیدترین حملات دشمن قرار می گرفتند یا روی مین ها و زیر آتش بارهای دشمن  مجروح یا به شهادت می رسیدند در آن لحظات آخر فقط می گفتند امام را تنها نگذارید یا امام را ناراحت نکنید، هر موقعی که در حسینیه جماران برای دیدار با امام خمینی (ره) حاضر می شدند جلسله از ابتدا تا آخر با اشک های بغض آلود از دلداگی به امام خود می گذشت ،به هیچ وجه ممکن، حاضر نبودند،کاستی ها و مشکلات جامعه که نشأت گرفته از ناتوانی برخی مسئولین بود، نظر امام را به خود جلب و خاطر مبارکشان را آزرده کند و هرگز نمی گذاشتند چنین اتفاقی بیفتد، همت می کردند  و مشکلات را بدون اینکه به امام (ره) ارجاع دهند، خودشان حل می کردند ، اجازه نمی دادند که مسئولی در حضور امام  لب به بازگو کردن مشکلات جامعه که  برآمده از کوتاهی و ضعف در انجام وظیفه اش بود،بگشاید، یا اگر چنین اتفاقی می افتاد ساکت نمی نشستند، هم با آن مسئول برخورد می کردند و هم خود دست بکار شده و با تلاش شبا نه رورزی و حذف روز تعطیل خود برای کار وتلاش و حل مشکلات مردم می کوشیدند، حالا هر مشکلی که می خواهد باشد بیکاری و اشتغال وازدواج وتحصیل جوانان باشد، یا فرهنگی واقتصادی، مسکن مردم باشد یا امنیت مردم و دفاع از میهن اسلامی در مقابل تهاجم دشمن، با تمام وجود وارد میدان می شدند جان خود را کف دست می گرفتند، آن هم در شرایط بسیار سخت اوایل انقلاب ،که مبارزه با تهدیدات دشمن و استکبار جهانی و معاندان و منافقان داخلی فرصت ها را گرفته بود و  شرایط اصلاً برای خدمت کردن به مردم مهیا نبود، با وجود آن یاران صدیق و وفادار، مسئولی به خود اجازه نمی داد در ماندگی خود را با غرض و هدف خاصی به امام در قالب نامه بنویسد ، که اگر امام موافقت کرد ،من حق هستم، چون امام با من موافق است و  جریان مخالفم راه عناد با امام و نظام انقلاب اسلامی در پیش گرفته و باید حذف شود  و اگر امام مخالفت کرد پس امام وابسته به جریان، حزب یا گروه خاصی است .آن فضای معنوی پر از مهر و محبت آغاز دیدار ها با امام (ره) (در حسینیه جماران  یا هر جایی  دیگر)که با روان شدن سیل اشک ها از دیدگانشان، تبدیل به مکانی برای گرفتن حاجتاتشان ،مثل شهادت کرده و آنقدر غنیمت می شمردند که اگر کسی می خواست آن فضا را به سمت دیگری ببرد یا با بیان به اصطلاح مشکلات جامعه و مردم ،خودش را در حضور ولی امر مطرح کند، مورد خشم و غضب  انقلابی خویش قرار می دادند، در میدان جهاد و مبارزه،  با دستور و فتوای امام خود بدون چون چرا و بهانه گیری با یک کلمح البصر حاضر می شدند،  نظرشان ، تفکر و تحلیلشان در مقابل حکم ولی امر و امامشان  ، با اینکه به نام  "مصلحت" به آن فکر می کردند ، اما پیش خودشان ارزشی نداشت، هنگامی که در میدان جهاد، اسیر دشمن می شدند و  با فشار ها وشکنجه های دشمن، آزادی شان منوط به گفتن عدم تعلق و وابستگی به امام آنهم فقط با لسان، بود؛ شهادت را ترجیح می دادند، در آخرین روز های عمر پر برکت امام(ره) که در بیمارستان  بستری شده بودند  با آن که می دانستند مرگ و عمر انسانها دست خداست، اما از فرط علاقه و وابستگی شدید به امام، برای تسلای خود، دست به دعا برداشته و از خدا می خواستند از عمرشان بکاهد و به عمر امام بیفزایید، این یکی 70 روز آن یکی 40 روز، دیگری45 روز و به همین ترتیب هرکدام چند روز از عمر خودشان را مشخص می کردند،چنان فضای آن زمان را تحت تاثیر این گونه  عشق و محبت نسبت به امام،  به عنوان پدر معنوی خویش قرار داده بودند که همگی یکدیگر را به لفظ زیبای برادر  خطاب می کردند،لفظی که الآن شاید دیگر بین برادران سببی و واقعی یگدیگر موجودیت نداشته باشد.  بله "لم یشکر مخلوق لم یشکر الخالق" مردم می دانستند باید شکر این نعمت بی همتای خداوند را بکنند تا خدا ، این نعمت ولایت را از آنها نگیرد، با توجه به این که هر کدام از نعمت های خداوند جدا از تشکر لسانی ، یک نوع تشکر عملی هم  دارد وآن هم حفظ آن برای یاری رساندن به دین خداست، مردم  نیز خیلی خوب و با  اوصاف گفته شده نسبت به مقام بلند و ارزشمند ولایت امام خمینی(ره) ، آن نعمت را سپاسگزاری کردند و خداوند نیز این شکرگزاری امت اسلامی به درگاهش را پذیرفت و بعد از رحلت امام (ره)، خلف شایسته ای برای او برگزید که زانفاس خوشش بوی خمینی را استشمام میکنیم، به لطف خدا وعنایت حضرت ولی عصر(عج)، یک بار دیگر زعامت و رهبری انقلاب به دستان با کفایت فقیهی عادل وحکیمی با تدبیر ، یعنی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظ الله) افتاده که امید را در دل دشمنان اسلام به یأس تبدیل کرده است، رهبری که مستضعفین جهان اسلام در تمام اقصی نقاط دنیا چشم امید به خط دهی و موضع گیری های ایشان علیه  استکبار جهانی و دشمنان اسلام دوخته اند،شکر خدا مردم هنوز آن رابطه ولایی امام ومأموم را حفظ  کرده اند، درهمین سفرهای استانی  یا دیدار های اقشار مردم ، معظم له چنان مورد مهر و محبت مردم قرار میگیرند که جهانیان را تسلیم این محور وحدت امت اسلامی ایران  کرده است ، البته این محبت و دلدادگی رحمت خداست که پیامبر اسلام(ص) با دعای خود در حق جانشینانش از خدا این رحمت را درخواست کرده بود(حدیث1)،به پاس همین نعمت، هنوز مردم امت اسلامی حاضر نیستند نظر رهبر وامامشان متوجه کاستی ها و مشکلات جامعه که برخاسته از ضعف یا بعضاً سهل انگاری در انجام مسئولیت برخی از مسئولان است موجبات ناراحتی معظم له گردد، مردم گوش به فرمان رهبر خود در عرصه های مختلف هستند، در همین سفر أخیر معظم له به شهرستان گیلانغرب ، به خاطر دارم زمانی که برخی  از مردم، با نامه هایی عنایت ولی امر را برای حل مشکلاتشان  در خواست می کردند، یک جوان بسیجی  در همین جلسات حلقه های صالحین بسیج می گفت، با وجود مشکلات زیاد که نشأت گرفته از عدم سعی وتلاشم و یا دلایل دیگر می باشد، هیچ وقت  برای حل آنها نامه به رهبرم نمی نویسم که باعث ناراحتی ایشان شود، گرچه می دانست نامه ها در ستاد رسیدگی به  نامه های سفر  مقام معظم رهبری که در استان دایر است بررسی میشود اما رابطه ی معنوی امام و مأموم را فهمیده و حفظ کرده بود ، یا دیگری می گفت ولایت پذیری من در گرو کسب رتبه اول رشته تحصیلیم در جهان است ، چون که سنگر علم مورد توجه خاص پیشوایم است و از این طریق می توانم نظر رهبرم را به خود جلب و او را خوشحال کنم، فضای معنوی آغاز دیدارهای اقشار مردم با امام خامنه ای شده مکانی معنوی  برای دلدادگی ،حاجت گرفتن و تبرک برداشتن عاشقان ولایت، به یاد دارم در دیدار اخیر جانبازان با معظم له در حسینه امام خمینی(ره) ،یکی از جانبازان سرافراز سرش را به سینه آقا گذاشت و در جمله ای تکان دهنده با این مضمون که " آقا من قربان این دل شما شوم که از دوست ودشمن خون می خورد" با ابراز ارادت شدید  خود، به همه ی ما تلنگور بیدار باش که نظام حاکمیت ولایت فقیه است ، زد، چرا؟ چون که که این جانباز ، ولایت پذیری همرزمانش را  در زمان رهبری امام (ره) را نیز درک کرده بود، شکر خدا بصیرت بسیار بالای مردم ، باعث شناخت این نعمت بی همتایشان برای سپاسگزاری از خداوند متعال به زیبای هر چه تمام تر شده است، اما در این بین به نظر می رسد که بعضی از مسولین اگر در نحوه  دیدگاه و کوشش خود برای خدمت به مردم و انجام مسئولیتشان تجدید نظر نکنند از غافله ی عظیم مردم ولایت مدار، عقب خواهند افتاد که بعضاً نمونه های را نیز مشاهده کرده بودیم،""من خوشم آمد از این که نیازهای مردم را،نیازهای شهر را مسئله ی خود بداند و دنبال کند"" و این پاسخی بود که رهبر معظم انقلاب در ابتدای بیاناتشان ، زمانی که به نمایندگی از مسئولین شهرستان گیلانغرب در حضور معظم له، به گمان خودشان مشکلات جوانان وشهر، اما در اصل عدم توانایی مسئولین در حل آنها ارائه شد، فرمودند، در حالی که ایران اسلامی به لطف نظامی مقتدر، أمن ترین کشور دنیا و دارای بهترین قانون، منابع ، و سرمایه های عظیم علمی ، وانسانی برای خدمت می باشد که رهبر معظم انقلاب در جمع پررشور مردم گیلانغرب نیز با اطلاع کامل از این سرمایه های عظیم آن را تصدیق کردند " مسئولان این منطقه باید توجه کنند که یک چنین زمینه ی با ارزش انسانی و معنوی و روحی در این منطقه وجود دارد، همچنان که زمینه های مادی وجود دارد، من در کرمانشاه گفتم، به شما (مسئولین شهرستان گیلانغرب) هم عرض می کنم؛ این منطقه، منطقه ی مستعدی است؛ از لحاظ ،آب،از لحاظ خاک، از لحاظ آب و هوا، از لحاظ جهات گوناگون، استعداد های بالفعل نشده ای وجود دارد؛ (امام خامنه ای 22مهرماه1390 گیلانغرب)، خوب با این  بیان  حضرت آقا،حجت بر شما تمام شد که این جا نباید مشکلاتی مثل بیکاری و... باشد، که اگر هم هست که هست مقصر مردم یا کسی دیگر نیست که مورد خطاب قرار می دهید؛ بلکه ضعف شما به عنوان مسئولین شهر است در بکار گیری استعدادها می باشد چون که آقا فرمودند اینجا استعدادهای بالفعل نشده وجود دارد؛ آن وقت هم با فرار رو به جلو در اذهان مردم و درحضور ولی امر مسلمین با بیان این مشکلات خود را تبرئه می کنید؟ به نظر می رسد که با کار شبانه روزی و حذف روز تعطیل خود و اضافه کردن آن به وقت اداری برای خدمت بیشتر مثل اوایل انقلاب و به سبک شهداء میشود این همه مشکلات شهر و اشتغال را که ارایه کردید، حل کرد چون که میدان خدمت باز و هیچ قدرتی نمی تواند مانع خدمت کردن شما به مردم شود زیرا خدمت به خلق خدا بهترین عبادت است، هر وقت این مهم به دستان شما اتفاق افتاد آنوقت با افتخار برای خشنودی رهبر وپیشوای مردم در حضور ولی امر و مردم رفع این مشکلات را بیان کنید نه برعکس آن، انشاءالله که این  شکر گزاری عملی  مردم با شناخت جایگاه ولایت در زمان رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(حفظ الله)، منجر به ظهور صاحب اصلی ولایت پیامبر(ص) ، یعنی حضرت ولی عصر (ارواحناه له لفداه) با تحویل پرچم انقلاب واسلام با دستان مبارک حضرت آقا به آن بزرگوار شود،

4یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بصیرت بخشی در مسائل مهم کشور و انقلاب است ، در همین راستا  با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی و اجرای این مهم ، با طرح چند سوال زیر از تمامی شما خوانندگان عزیز تقاضا می شود که نظرات خود را با تحلیل و پاسخ با این سئوالات برای ما بفرستید که إنشاءالله  بتوانیم در شماره بعدی این ماه نامه  برای بصیرت بخشی  و انتخاب نماینده اصلح با کمک نظرات شما به آن بپردازیم ،

1-              مردم استان کرمانشاه برای انتخاب نماینده ی مجلس شورای اسلامی خود، ملاک ومعیار انتخاب فرد کاندید را تعهد به ارزش های اسلامی و احراز علم وتخصص او یا روابط خویشاوندی ، ایلی و طوایفی  قرار می دهند؟

2-             هشت نماینده ی دوره های قبل مجلس شورای اسلامی  حوزه انتخابیه قصرشیرین، به چه روشی های  خود را مطرح  و از مردم رأی اعتماد گرفتند؟ میزان رضایتمندی مردم از آنها در طول دوران مسئولیت هر کدام از آنها چقدر بوده است؟

3-            آیا مردم هنوز به نحوه انتخاب خود در ادوار گذشته پایبند هستند؟ و توقع آنها از نمایندگان  خودشان در مجلس  برآورد شده  است؟ یا توقع آنها برآوده نشده و می خواهند تجریه جدیدی را در نحوه انتخاب خود کسب کنند؟

4-             آیا انتظار مردم از شخصی که به عنوان نماینده به مجلس فرستاد  بودند ، فقط برای چهار سال وکلاتش بود؟ اگر این جور نیست آنها  آلان  کجا هستند؟ آیا با مردم در ارتباطند؟یا پایتخت نشین در گران ترین مکانها شده و ارتباط آنها با مردم منوط به کاندیتاتوری مجدد آنهاست؟

5-            چه جور است نمایندگانی که از حوزه های انتخابیه دیگر استانها وشهرها  وارد مجلس می شوند بعد از دوران وکالتشان در مجلس به عنوان شخصیت های ارشد نظام اسلامی و تاثیر گزار مطرح و مورد استفاده قرار می گیرند اما نمایندگان حوزه انتخابیه قصرشیرین وحوزه های شبیه، بعد از پایان مسئولیتاشان گمنام می شوند،آیا انتخاب اصلح صورت نگرفته یا خود شخص نماینده دیگر تمایل  به وارد شدن در مسولیت های کلان کشوری را ندارد؟

"یا من هو اقرب الی من حبل الورید ویا من لا یخفی علیه خافیه، بحق محمد وآل محمد ان تصلی علی محمد وآل محمد و اکفنی یا کافی مالا یکفی سواک فانک الکافی لا کافی سواک"

ای کسی که نزدیکتر است به من از رگ گردن، ای که مخفی نیست بر او امر پوشیده ای، بحق محمد وآل محمد درود فرست بر محمد وآل محمد و کفایتم کن، ای کسی که کفایت کنی چیزی را که جز تو کفایت نکند، چون تویــی کفایت کننده و کفایت کننده ای جز تــو نیست

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

سجــاد    پرویـن  آبان ماه 1390