ماهنامه بصیر

ماهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی پایگاه مقاومت بسیج شهداء شهرستان گیلان غرب- دهستان چله

ماهنامه بصیر

ماهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی پایگاه مقاومت بسیج شهداء شهرستان گیلان غرب- دهستان چله

آیا روحانی هم مانند احمدی نژاد «عشق سفر» خواهد بود؟

بصیر:انتظار می رود حسن روحانی نه خود را شیفته سفرهای متعدد نشان دهد و نه از سفرهای ضروری که به لحاظ پروتکلی در سطح رییس جمهورند بپرهیزد... چه ضرورتی دارد که رییس جمهور شخصا پروژه آب لوله کشی در یک روستا را افتتاح کند و مردم را به دنبال خود بدواند تا موافقت با پرداخت وام دریافت کنند؟... سفرهای رئیس جمهور همواره باید مبتنی بر نفع کشور باشد ، نه سفر برای سفر و حداکثر خبرسازی! 
 عصر ایران ؛ مهرداد خدیر - هر چند خبر روزنامه العرب چاپ لندن درباره سفر حسن روحانی به ریاض به عنوان اولین برنامه خارجی رییس جمهور منتخب تایید نشده است اما بسیاری کنجکاوند بدانند آیا او نیز مانند سلف خود همواره با چمدانی بسته آماده مسافرت های خارجی است یا ترجیح می دهد تا اطلاع ثانوی از سفر های غیر ضروری بپرهیزد؟

به جز مورد عربستان سعودی که به تازگی از آن سخن به میان آمده و البته تأیید نشده است، نزدیک ترین زمان برای مقایسه، پایان شهریورماه پیش رو  و موسم مجمع عمومی سازمان ملل است.

 
 

 محمود احمدی نژاد در طول 8 سال ریاست جمهوری خود نه 8 بار که 9 مرتبه به نیویورک رفت و در نطق خود در صدا و سیما نیز هنگامی که سیاهه افتخارات و خدمات خود را بر می شمرد از بیش از 100 سفرخارجی که 9 مورد آن به مقصد نیویورک بوده با هیجان خاصی سخن گفت خاصه از این که برای گفت و گو با او خبرنگاران خارجی در صف انتظار می ایستاده اند! (احمدی نژاد 9 بار به سازمان ملل و آمریکا سفر کرد و بدترین مصوبات سازمان ملل علیه ایران در این سال ها صورت گرفت و افکار عمومی آمریکا علیه ایران به بدترین وضع تاریخ رسید.)

آن دوران با همه مختصات و مشخصات احمدی نژادی اش ، به هر ترتیب ، به پایان خود نزدیک می شود و از 12 مرداد 92 فصل جدیدی آغاز می شود  و آن گاه باید دید رییس جمهور جدید کدام سفرهای خارجی را در اولویت قرار می دهد و به صورت مشخص راهی نیویورک خواهد شد یا نه؟

گروهی بر این باورند رییس جمهور جدید نیز باید هم چون سلف خود از هر فرصت تریبونی و رسانه ای استفاده کند تا صدای ایران جدید را به گوش همگان برساند و در برخی عرصه ها آبِ رفته را به جو بازگرداند.
اینان حتی یک گام پیش تر می نهند و می گویند برای این که جسارت بیشتر خود را به نسبت احمدی نژاد به نمایش بگذارد اگر ضرورتی پدید آمد و با باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا رخ به رخ شد دست او را هم بفشارد.

در مقابل، این اعتقاد هم وجود دارد که حسن روحانی باید از همه "رفتارهای شناخته شده" سلف خود بپرهیزد. چون او برای سفر به مجمع عمومی سازمان ملل اشتیاق زایدالوصفی نشان می داد روحانی شوقی بروز ندهد و به اعزام یک نماینده در سطح وزیر خارجه دستکم در سال اول ، بسنده کند. خاصه این که بیم دارند  تکرار نوع مواجهه رییس جمهور اصلاح طلب با رییس جمهور اسبق آمریکا در سال 2001 و در اجلاس هزاره به تصویر موقعیت و میزان  آزادی عمل او خدشه وارد کند.

پیش بینی رفتار رییس جمهور روحانی اما چندان هم دشوار نیست. چرا که دولت آینده با عنوان «تدبیر و امید» شناخته می شود و گفتمان محوری آن نیز « اعتدال» است و طبعا  انتظار می رود حسن روحانی نه خود را شیفته سفرهای متعدد نشان دهد و نه از سفرهای ضروری که به لحاظ پروتکلی در سطح رییس جمهورند بپرهیزد. سفرهای احتمالی به ریاض و نیویورک را باید از این منظر ارزیابی کرد و در عین حال نکات دیگری را نیز بازگفت:

-«سفر بما هو سفر» واجد ارزش نیست. مهم تر از سفر، دستاوردهای آن است و البته قاعدتاً راهبرد روحانی قطعاً با سلف خود متفاوت خواهد بود ، چرا که برای احمدی نژاد اولاً نفس مسافرت رفتن اهمیت داشت و ثانیاً یکی از مهم ترین اهداف سفر برای او ارتباط با رسانه های غربی بود. طبیعی است که افسانه خواندن هولوکاست و تشکیک در واقعه 11 سپتامبر و اظهارات دیگر برای رسانه ها جذابیت بسیار دارد یا داشت.

آقای روحانی اما به عکس باید بکوشد ایران را از صفحه اول روزنامه ها و شبکه های خبری دور و خارج کند. زیراپیوسته خبر ساز بودن  به این معنی است که روند امور به سامان نیست. در روزنامه نگاری می گویند افتادن آجر از دیوار خبر نیست.اما اگر به سر کسی اصابت کند وآن  شخص بمیرد آن گاه خبر تلقی می شود.
در فرهنگ خودمان نیز خبرترین خبر ، خبر ناگوار است:«آن را که خبر شد خبری بازنیامد». بنا بر این خبرساز بودن به خودی خود امرمثبتی نیست. با این وصف می توان حدس زد که حسن روحانی به قصد خبرسازی به سفر نرود.

سفرهای رئیس جمهور همواره باید مبتنی بر نفع کشور باشد ، نه سفر برای سفر و حداکثر خبرسازی!

- سفر های خارجی اگر به دعوت همتای مقام ایرانی صورت بپذیرد مفیدتر است تا این که به صرف عضویت ایران در یک سازمان جهانی انجام شود. [یک نمونه: اصرار احمدی نژاد به حضور مستمر در نشست های سازمان شانگهای در حالی که ایران تنها به عضویت ناظر آن پذیرفته شده ، هر چند تصویر او را در کادر عکس های پایانی یادگاری قرار می داد اما عملا به عقد قرار دادهای متقابل نمی انجامید.]

- سفرهای مکرر رییس جمهور به خارج از کشور و حتی استان ها در داخل عملا او را از سکان داری دور می کند. مدیریت کشور از طریق  هدایت و  راهبری شوراهای تخصصی و ارتباط مستمر با نمایندگان صنوف و اتحادیه ها و سازمان ها در قالب شوراها اعمال می شود. یکی از وزیران دولت دوران جنگ در خاطرات خود گفته است گاه جلسات شورای اقتصاد 10 ساعت به طول می انجامید چون نمایندگان وزارتخانه های ذیربط  گزارش می دادند و باید مصوبه دریافت می کردند.

اوضاع فعلی سیاسی و اقتصادی کشور اتفاقا ایجاب می کند که روحانی اوقات خود را بیشتر در« حَضَر» باشد تا «سفر». سفرهای متعدد او را از اتاق فرمان و کنترل دور خواهد ساخت. وقتی این قاعده برای خارج از کشور مصداق داشته باشد به طریق اولی درباره داخل هم صادق خواهد بود. چه ضرورتی دارد که رییس جمهور شخصا پروژه آب لوله کشی در یک روستا را افتتاح کند  و مردم را به دنبال خود بدواند تا موافقت با پرداخت وام دریافت کنند؟ یا چرا باید رئیس جمهور ساعت ها وقت خود و مردم را در خیابان ها بگیرد تا در نهایت چند حرف تکراری و چند جمله هم در تمجید از مردم آن شهر استان بگوید؟ 
 
روحانی با رای مردم شهرستان ها و روستاهای مختلف انتخاب شده و به همین خاطر خدمات دهی به همه وظیفه اول دولت است اما این مهم با بها دادن به نیروهای محلی و حمایت از آنها حاصل می آید و به صرف این که بودجه از مرکز تامین می شود یک پروژه را نباید به تمامی به حساب دولت گذاشت .زمینه ای باید ایجاد کرد که کشاورز و کارگر دیده شوند و  اگر رییس جمهور به سفر می رود به میان آنها برود تا «بشنود». سفر های او می تواند متمایز باشد اگر بیشتر شنونده باشد نه گوینده متکلم وحده و «گفتن» های او بهتر است محدود به فرمان هایی باشد که اراده مردم در آنها متجلی می شود. توجه به روستایی و کشاورز مولد در شنیدن و تقویت نهادهای آنان است نه صرف دید و بازدید.

اگر رئیس جمهور ، استاندار و فرماندار را از چهره های موجه و مورد اعتماد استان برگزیند آنها همان نقش رییس جمهور را در محل ایفا خواهند کرد و مردم می توانند سیمای رییس جمهور را در تلویزیون ببینند. هنوز بسیاری از ما عادت داریم وقتی با تلفن راه دور صحبت می کنیم با صدای بلند حرف بزنیم! در حالی که ضرورتی به این کار نیست. تلویزیون اختراع شده تا رییس جمهور به خانه های ما بیاید نه این که ساعت ها زیر آفتاب یا باران منتظر بایستیم و با این پرسش رو به رو شویم که از کی به اینجا آمده اید؟ هشت ؟ هفت ؟... ؟

سفر و گفت و گوی نزدیک با مردم ، در حد خود خوب است اما باز برای هر مواجهه نیز نیاز به سفر نیست. دست آخر این که کسبه قدیمی و بازاریان کهنه کارمَثَلی دارند و می گویند: کاسب باید پا شکسته باشد. یعنی محل کسب خود را ترک نکند. این به معنی ارتباط نداشتن آنها نیست.

 اگر اوضاع سیاست و اقتصاد و دیپلماسی مملکت به همان گل و بلبلی باشد که آقای احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی و نکوداشت خودش در مرکز همایش ها گفت از همین حالا آقای روحانی باید چمدان خود را برای سفرهای دور دنیا ببندد اما  اگر دولتی را با وضعیتی خطیرتر از دوران جنگ تحویل می گیرد تا از انزوای بین المللی به رابطه و تعامل ، از تحریم و تنگناهای فزاینده به گشایش اقتصادی ، از سانسور و کنترل و بدگمانی در تولیدات فرهنگی به خلاقیت و آفرینش، از گرانی و نگرانی فردا به  فراوانی و امید برسیم وقت سفر نیست ، هنگام « حضر » است هر چند همواره نمی توان از سفر ، حذر کرد.  

 

http://www.bassir.blogsky.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد