ماهنامه بصیر

ماهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی پایگاه مقاومت بسیج شهداء شهرستان گیلان غرب- دهستان چله

ماهنامه بصیر

ماهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی پایگاه مقاومت بسیج شهداء شهرستان گیلان غرب- دهستان چله

سایه روشن نرمش قهرمانانه (یادداشت روز)

بصیر:انعطاف و نرمش در حوزه دیپلماسی به چه معناست و چه ابعادی را شامل می‌شود؟ به نظر می‌رسد این بحث با سایه روشن‌هایی مواجه است و باید از آن ابهام‌زدایی شود. البته اصل موضوع در جای خود نیازمند تحلیل و تبیین است اما شاخ و برگی که در حوزه عملیات روانی به آن داده می‌شود، ضرورت تبیین را دو چندان می‌کند. پرسش می‌شود که آیا این نوعی عقب‌نشینی است؟ آیا تابو شکسته و پایان شعار مرگ بر آمریکا فرا رسیده است؟ آیا می‌توان ماجرای اخیر را با ماجرای پذیرش قطعنامه 598 در سال 1367 یا با حوادثی نظیر صلح حدیبیه و صلح امام حسن(ع) مقایسه کرد؟ نقشه و تدبیر مهندسی شده از سوی رهبر معظم انقلاب کدام است؟ و آیا آنچه در عمل اتفاق می‌افتد عمل به اجزاء این تدبیر است؟
 

افق نگاه در تحلیل این بحث مهم، اولویت دارد. به یقین می‌توان گفت شرایط امروز انقلاب و نظام اسلامی ما با شرایط روزگار پذیرش قطعنامه 598 یا صلح امام حسن(ع) و صلح حدیبیه تفاوت‌های مهمی دارد اما حتی درباره همین مقاطع نیز یک قانون کلی الهی وجود دارد و آن اینکه به تعبیر آیه 49 سوره طور «ام یریدون کیداً فالّذین کفروا هم المکیدون. آیا [دشمنان] می‌خواهند مکر کنند و برای تو نقشه بچینند؟ پس کافران در دام و مکر الهی قرار دارند». این افق نگاه بالاتر چنان طمأنینه و آرامشی به جامعه دینی می‌دهد که بتواند حتی در سخت‌ترین شرایط ضمن کار بست بهترین تدبیرها، سوراخ دعا را گم نکند و بداند که اصل اسباب و تدبیر‌ها از آن پروردگار است. حکمتی در این میان وجود دارد و آن منطق آیه 104 سوره نساء است که می‌فرماید «و در تعقیب دشمن سستی نکنید که اگر رنجی به شما رسید پس به آنها نیز مانند شما رنجی رسید و شما چیزی را از خدا امید دارید که آنها امید ندارند و خداوند دانا و حکیم است». انسان و جامعه مومن در کار بست انواع تدبیرها کوتاهی نمی‌کند اما باور او همان منطق امام سجاد علیه‌السلام در دعای هفتم صحیفه سجادیه است. «یا من تُحَلُّ به عقد المکاره... ای خدایی که گره ناگواری‌ها به دست او گشوده می‌شود و تند و تیزی سختی‌ها با او کُند می‌گردد. ذلّت لقدرتک الصّعِاب و تسببّت بلطفک الاسباب. دشواری‌ها با قدرت تو نرم می‌شود و اسباب تأثیر به لطف تو اثر گذار وکارگر می‌شوند».
مدل «امت- امام» با همین تلقی بود که معجزه پیروزی انقلاب اسلامی و پیروزی‌های زنجیره‌ای پس از آن را رقم زد. اگر نه، با حساب‌های عادی و مادی کجا می‌شد با رژیم پهلوی معارضه کرد چه رسد اعلام استقلال از ابرقدرت‌ و کدخدای جهان؟ تلقی ملت ما از آمریکا و مرزبندی با این رژیم استکباری آن‌گونه که القا می‌شود صرفا یک تابو - ترس موهوم - نیست و صرفا هم به 35 سال گذشته برنمی‌گردد. البته عملکرد آمریکا در این 35 سال پس از انقلاب، انزجار ملت ایران از رژیم آمریکا را رو به تصاعد برده اما این دروغ القایی است که گفته شود روابط ایران و آمریکا صرفا به خاطر انقلاب اسلامی در سال 1979 و به ویژه ماجرای گروگان‌گیری رو به تیرگی نهاد. تاریخ ظلم‌های دولت آمریکا علیه ملت ایران 60 ساله است و نه 35 ساله. 60 سال ستم، توهّم نیست بلکه رنج تاریخی جاری علیه ملت عزیز و ستم‌ناپذیر ایران است. شعار مرگ بر آمریکا شعار فطری و انسانی و اسلامی ملتی است که در این 6 دهه جز جنایت، خیانت، گردن‌کشی و زورگویی از رژیم آمریکا ندیده است. چنین رنجی فراموش‌‌شدنی است؟ آیا فریاد مرگ بر آمریکا یک بخشنامه است که امروز باشد و فردا لغو شود؟ می‌گویند همان‌گونه که مرگ بر شوروی نمی‌گویید مرگ بر آمریکا هم نگویید و پاسخ این است که شعار مرگ بر شوروی مستجاب و بنابراین سالبه به انتفای موضوع شد. ان‌شاءالله هر وقت هم استکبار آمریکا فرو پاشید یا به تعبیرحضرت امام(ره) آمریکا آدم شد، شعار مرگ بر آمریکا نیز سالبه به انتفای موضوع می‌شود اما تا استکبار و ستم کاخ‌سفید هست، شعار مرگ بر آمریکا نیز در اقصا نقاط عالم جاری خواهد شد که این یکی از انسانی‌ترین شعارهای ملل دنیاست.
اما درباره تاکتیک نرمش قهرمانانه باید گفت در جریان اجرای آن قرار نیست از حقوق و اصول ملت ایران عقب‌نشینی شود. البته «نرمش قهرمانانه» یک نقشه راه و یک مدل کلان است که می‌تواند عالی، ضعیف یا بد به اجرا درآید، مانند نقشه مهندسی یک بنای بلند که ممکن است درست یا آمیخته با اشتباه اجرا شود. دشمن هنوز نمی‌داند در عمق فکر و تدبیر رهبر حکیم انقلاب چه می‌گذرد؟ به همین دلیل در برابر مهندسی حضرت آیت‌اله خامنه‌ای منفعل شده است. اواخر فروردین سال 1391 روزنامه نیویورک‌تایمز به درماندگی سازمان سیا در این زمینه اذعان کرد و نوشت «سازمان سیا دائما بیانات رهبر عالی ایران را رصد می‌کند اما مشکلی در این میان وجود دارد. او همواره با زبان دین سخن می‌گوید و تحلیل این مطالب برای تحلیل‌گران سرویس جاسوسی آمریکا دشوار است». انتشار این تحلیل مقارن با همان ایامی بود که هفته‌نامه فرانسوی نوول ابزرواتور در گزارشی تصریح کرد «سرنوشت خاورمیانه در دستان رهبرایران قرار دارد؛ مردی که براساس سنت شیعی و به نشانه سیادت، عمامه مشکی بر سر دارد». مسئله اتاق فکرهای اطلاعاتی آمریکا، تدبیر مردی الهی است که تیرماه 1390 نشریه نشنال ریویو درباره هنرنمایی و ابتکارات وی اذعان کرد «آمریکا در چند جبهه از جمله لبنان و عراق و افغانستان در حال باختن به ایران است... و بهار انقلاب‌های عربی، بهار آیت الله خامنه‌ای است.»
اشراف وسیع و افق نگاه گسترده همان ویژگی‌ای بود که باعث شد نقشه مهندسی شده دشمن برای انتخابات خرداد 92 ایران - که از میانه سال 1390 به اجرا گذشته شده بود و می‌خواست ملت ایران را فلج کند تا به تعبیر هیلاری کلینتون در برابر آمریکا زانو بزنند - به سرانجام نرسد و «حماسه سیاسی» با مشارکت 73 درصدی مردم رقم بخورد. در 8-7 ماه منتهی به انتخابات این رهبر حکیم انقلاب بود که فراتر از رقابت‌های تند و تیز احزاب و گروه‌ها، به مهندسی حماسه سیاسی پرداخت تا یک ملت بزرگ در روز 24 خرداد سیلی جانانه به صورت دشمن بزند. پس از سیاه‌نمایی زنجیره‌ای معاون و وزیر خارجه آمریکا علیه انتخابات ایران، «شورای امنیت ملی آمریکا» نیز احساس وظیفه کرده بود 22 خرداد به میدان بیاید و اعلام کند «آمریکا انتخابات ایران را آزاد نمی‌داند و به رسمیت نمی‌شناسد». در آن فضای تبلیغاتی سنگین، مقتدای انقلاب به تقویت انسجام در جبهه داخلی در برابر جبهه دشمنان و بیگانگان اهتمام داشتند و از همه دعوت کردند پای صندوق‌های رأی بیایند و حتی فرمودند «ممکن است بعضی‌ها حالا به هر دلیلی نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند اما از کشورشان که می‌خواهند حمایت کنند آنها هم باید بیایند پای صندوق رأی ... کشور ما دشمن دارد، معارض دارد. در عرصه بین‌المللی، دشمن بین‌المللی دشمنی نیست که با رودربایستی و با من بمیرم تو بمیری کنار بکشد، در دنیای سیاست این جوری نیست که با رودربایستی بگوییم، طرف را خجالت زده کنیم مثلا عقب بکشد. نه خیر، هر چه شما ضعف نشان بدهید، او می‌آید جلو، هر چه شما عقب بکشید او جری‌تر می‌شود. این را ما تجربه کردیم، یک جاهایی عقب کشیدیم دشمن ما جری‌تر شد. یک چیزی او گفت، ما به خیال مصلحتی حرف او را قبول کردیم، دیدیم پایش را گذاشت روی آن حرف؛ یک قدم آمد جلو؛ دشمن این جوری است. در مقابل دشمن بین‌المللی با اراده خود، با احساس عزت، با اعتماد به این ملت و با توکل به خدای بزرگ و با حسن خلق به وعده الهی بایستی راه را انتخاب کرد...».
آن مشارکت 73 درصدی اولین سیلی به دشمنان 60 ساله - و بعضا 150 ساله - ملت ایران بود. البته کینه چنین ملتی از دل دشمنان او بیرون نمی‌رود، همان‌گونه که سیاستمدار اطلاعاتی در قواره رابرت گیتس سالها پیش گفت «ایرانی میانه‌رو و معتدل وجود ندارد. ایرانی معتدل، ایرانی مرده است»! بنابراین دولت- ملت ایران در اجرای تاکتیک نرمش قهرمانانه فراموش نمی‌کند که نگاه آمریکا قبل از انقلاب به دموکراسی در ایران چه بود- که آن را پیش پای مطامع نامشروع خود قربانی کرد - و بعد از انقلاب در برابر تحقق مردم سالاری چه دشمنی‌هایی‌ با اصل این حاکمیت ملی (فارغ از گرایش سیاسی صاحب‌منصبان در ادوار مختلف) نشان داد. هدف از نرمش قهرمانانه، از یک سو خلع سلاح تبلیغاتی دشمن در حوزه بهانه‌جویی و از سوی دیگر گشودن مسیر حرکت به جلو (پیشرفت) است. معلوم است که اگر 3 سال پیش سوخت 20درصد رآکتور تهران را به ما می‌فروختند ما نیازی نمی‌دیدیم رأسا به غنی‌سازی 20درصد و تولید سوخت مربوطه مبادرت کنیم و اگر تهدید به نقض قوانین بین‌المللی و بمباران تاسیسات اتمی ما نمی‌کردند، ضرورتی نداشت تاسیسات فردو را در اعماق زمین ایجاد کنیم. در واقع بد ذاتی و بدعهدی‌های غرب به ویژه رژیم آمریکا بود که باعث شد طیفی از توافقات در تهران (سعدآباد)، بروکسل، ژنو و اسلامبول به سرانجام نرسد اکنون نیز همین امر طرف ایرانی را دچار تردید می‌کند که چرا باید غنی‌سازی 20 درصد را متوقف یا تاسیسات فردو را تعطیل کند؟
نرمش قهرمانانه در حقیقت راستی‌آزمایی مشخص غرب و آمریکا در حوزه چالش هسته‌ای است. ما با اعتمادسازی مشکلی نداریم اما این اعتمادسازی جاده دو طرفه است. «سلاح اتمی برای هیچ‌کس، استفاده صلح‌آمیز از فناوری اتمی برای همه» شعار بی‌تبعیض جمهوری اسلامی است. پای رژیم جعلی صهیونیستی با این شعار گیر است همان‌گونه که برخی رژیم‌های غربی. اگر طبق ان‌پی‌تی، غنی‌سازی حق همه اعضای آژانس است، جمهوری اسلامی پای این حق خود می‌ایستد و اگر ساختن و داشتن بمب‌اتمی ممنوع است، این ممنوعیت باید همه را در بگیرد. در ذیل چنین بحث راهبردی است که می‌توان وارد جزئیات شد اما باید آخر مذاکره، همین اول کار تعریف و ترسیم شود و مانند 10 سال قبل نباشد که انجام هر عمل اعتمادساز، اولا یکطرفه بود و ثانیا توقعات جدید را پیش کشید و تازه آخر سر معلوم شد که پروژه فریبکارانه آمریکا و غرب، تعطیلی تمام برنامه هسته‌ای ایران بوده است. بنابراین اکنون نه غنی‌سازی 20 درصد، نه تأسیسات فردو، نه پروتکل الحاقی و نه راکتورآب سنگین اراک یا هر مصداق مشابهی نمی‌تواند موضوع مذاکره باشد. ابتدا باید آمریکا و غرب بپذیرند که به حقوق و تعهدات معاهده ان‌پی‌تی به عنوان تنها مکانیزم توافق‌ساز متعهدند تا سپس بتوان توافق محتمل را مرحله‌بندی کرد و البته این توافق به هیچ‌وجه نمی‌تواند به حقوق‌اساسی ایران لطمه بزند.
و سرانجام اینکه مراقب باشیم توپی که با تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب در زمین دشمن افتاده، با بد‌فهمی و سوءرفتار به زمین ملت ایران باز گردانده نشود. همچنین باید مراقب تقسیم کار آمریکا و رژیم صهیونیستی بود و در زمین آنها بازی نکرد. جدایی و اختلاف میان آمریکا و رژیم صهیونیستی افسانه است و آخرین شاهد، سخنان جوزف بایدن معاون اوباماست که در نشست هفته گذشته جی استریت تأکید کرد «هیچ یک از روسای جمهور آمریکا به اندازه اوباما به اسرائیل خدمت نکرده‌اند. اگر اسرائیل وجود نداشت آمریکا برای حمایت از منافع خود ناچار به ایجاد آن می‌شد و ما اسرائیل را باید می‌ساختیم تا حامی منافع ما در منطقه باشد».

محمد ایمانی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد