ماهنامه بصیر

ماهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی پایگاه مقاومت بسیج شهداء شهرستان گیلان غرب- دهستان چله

ماهنامه بصیر

ماهنامه فرهنگی-سیاسی-اجتماعی پایگاه مقاومت بسیج شهداء شهرستان گیلان غرب- دهستان چله

خوان حکمت

 

 

بصیر:تأثیر واقعه کربلا بر بیداری جامعه
اگر وجود مبارک ابی عبدالله در همان مدینه قیام و مبارزه می کرد، حضرت را یا شهید یا مسموم می کردند و قبر مطهرش هم نظیر آن 4 قبور ائمه بقیع به صورت یک مخروبه در می‌آمد؛ دیگر کربلا و پیام کربلا و نهضت عاشورا و آن شور و شوق را به همراه نداشت! الآن همه آن ذوات قُدسی که در بقیع آرمیده اند، هر کدامشان می‌توانند محور حرکت باشند، امّا هیچ خبری نیست! اگر وجود مبارک ابی عبدالله در خود مدینه قیام می کرد، آن هم به همین سرنوشت مبتلا می شد.
گذشته از اینکه عراق متوجه نمی شد، مکه متوجه نمی شد، شام هم متوجه نمی شد که اوضاع چه خبر است ! لذا وجود مبارک ابی عبدالله(ع) با قافله حرکت کرد و مردم مدینه و اطراف مدینه را با مصاحبه و مناظره و گفتگو هدایت کرد؛ از مدینه تا مکه تقریباً 80 الی 90 فرسخ است، در این مدت هر که را دیدند با او سخن گفتند یا نامه نوشتند برای کسانی یا مصاحبه کردند‌ یا پیام دادند؛ این فلات را روشن کردند. 
 

 

 

 

وقتی وارد مکه شدند ،‌ از همان اوّل به قصد عمره مفرده وارد شدند، نه به قصد حج که حج را تبدیل به عمره کرده باشند! از همان اوّل به قصد عمره مفرده وارد شد و هیچ گاه قصد عرفات و مشعر و مِنا نداشت؛ لذا در روز تَرویه حرکت کرد، از مکه خارج شد؛ نه اینکه حجّش را به عمره تبدیل کرده باشد! و همه افرادی که آمده بودند در مکه، آن‌ها را روشن کرد
حماسه عاشورا و بیداری جامعه اسلامی
از مکه تا کوفه که تقریباً 300 فرسخ بود، وجود مبارک ابی عبدالله پشت سر هم نامه نوشت، مصاحبه کرد، همه را روشن کرد. آن حضرت بخش وسیعی از خاورمیانه، یعنی مدینه و مکه و عراق را روشن کردند. مانده محور سیاست مملکت که شام بود، آن را با سر مطهر خودش و با بچه‌ها رفت و روشن کرد. لذا طولی نکشید که درکلّ خاورمیانه بعد از 3ـ4 سال خبر به همه رسید، جریان قیام مختار مطرح شد و اَموی سقوط کرد وگرنه بنی‌امیّه‌ای که خاورمیانه در اختیار آن‌ها بود به این آسانی‌‌ها از بین نمی‌رفتند!
آن روز با نداشتن هیچ کدام از این امکانات، حضرت همه این 3ـ4 منطقه را روشن کرد. لذا بعد‌ها فهمیدند که چرا زن‌ها و بچه‌‌ها باید بروند! وجود مبارک زینب کبری با آن سخنرانی حادّی که در مجلسَین دولت اَموی کرد، وضع را منقلب کرد؛ هم در کوفه، هم در شام. البتّه گریه می‌کردند، آنجا که باید گریه کنند؛ رَقَّتْ وَ بَکَت هست؛ امّا در آن مناظره‌های سیاسی سخن از بَکَتْ وَ رَقَّت نبود! آنجا سخن از گریه نبود، آن وقتی که باید مناظره بکند و احتجاج بکند و سیاستمدارانه مجلسَین کوفه و شام را اداره بکند، گریه نبود! بعد البتّه در تنهایی خودشان گریه می‌کردند.
با قیام امام حسین(ع) خاورمیانه روشن شد. تا سالهای متمادی هر کس می‌خواست قیام بکند، به بهانه وجود مبارک ابی عبدالله قیام می‌کرد. کار به قدری بالا گرفت که بسیاری از همین سیاستمداران آمدند، گفتند: کربلا که درست نبود، مگر ممکن است کسی حسین بن علی را بکشد؛ جریان حسین‌ بن علی مثل عیسای مسیح است که خدا او را به آسمان برد، همین سخنرانی‌های زینب باعث شد؛ همین سخنرانی‌ها و قیام سیّدالشهداء و قرآن خواندن سر مطهر باعث شد.
سعید بن عبدالله، نمونه‌ای از پرورش‌یافتگان
مکتب حسینی
امّا وجود مبارک ابی عبدالله افرادی را تربیت کرد که این افراد برای همیشه ماندگارند! اینکه حضرت امیر فرمود: اَلعُلَماءُ باقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهر(1) و قرآن کریم می‌فرماید: شهداء باقی‌اند: لا تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبیلِ‌اللهِ (2) کَذا، لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقتَلُ فِی سَبیلِ الله (3) کَذا، ماندگارند؛ کسانی را وجود مبارک ابی عبدالله تربیت کرد که از همه چیز گذشتند و خیلی‌ها را به همراه آوردند. وقتی روز عاشورا وجود مبارک ابی عبدالله هنگام ظهر خواست نماز بخواند، اجازه ندادند! سعید بن عبدالله عرض کرد: این افتخار را به من بده که من بشوم سپر و جلو بایستم و شما نماز بخوانید و تیر‌ها را به جان بخرم.
سعید بن عبدالله کی بود؟ این‌ها جزو خواص شهدای کربلا بودند. سعید بن عبدالله عرض کرد: من تعهد کردم نسبت به شما وفادار باشم، من 1200 فرسخ راه آمدم تا خون بدهم! آن روز 1200 فرسخ، یعنی 6ـ7 هزار کیلومتر، آن هم راه نا اَمن! گفت: یَا بنَ رَسُولِ الله! من از کوفه آمدم مکه، نامه مردم کوفه را به عرض شما رساندم، این شد 300 فرسخ. شما دستور دادید در صحابت حضرت مسلم که نماینده شماست از مکه بیایم کربلا، این شد 600 فرسخ. بار سوّم نامه مبارک مسلم بن عقیل را که نوشته، من از کوفه گرفتم، آوردم؛ به حضور شما رساندم، شد 900 فرسخ. بار چهارم پای رکاب شما، از مکه آمدم تا این منطقه کوفه و کربلا، شد 1200 فرسخ؛ این باید حقّ من باشد که من جلو بایستم، شما نماز بخوانید، این تیر‌ها به من بخورد. ممکن است دیگران بخواهند، ولی این مال من است! حضرت فرمود: عیب ندارد. وجود مبارک ابی عبدالله شروع کرد به نماز خواندن، آن هم به شدّت خوف که نماز زود باید تمام بشود، زود هم تمام شد؛ در ملک خودش هم نماز خواند، خود حضرت که وارد این سرزمین شد، اوّل این سرزمین را خرید که من در ملک خودم دفن بشوم. زائران من هم در کنار من مهمان من باشند، همه آن منطقه را خرید.
سعید بن عبدالله جلو ایستاد تا این تیر‌ها را بگیرد. 12چوبه تیر از هر طرف که آمد، او گرفت ؛ با دست گرفت، با سینه گرفت، با پهلو گرفت؛ حالا نماز حضرت در آستانه تمام شدن است. یک تیر از کناری پر کشید، سعید دید که اگر دیر بجنبد، ممکن است این تیر به حضرت برسد؛ صورتش را جلو آورد و این تیر را با صورت گرفت و دیگر رَمقی نماند. عرض کرد: یَا بنَ رَسُولِ الله! آیا به عهدم وفا کردم؟! فرمود: آری، تو به عهدت وفا کردی. تو در بهشت در پیشاپیش مایی.
ارتباط بیداری جامعه اسلامی با نهضت حسینی
وجود مبارک ابی عبدالله این‌ها را هدایت کرد، این‌ها را پروراند و نتیجه هم گرفت. یعنی مکه را روشن کرد، عراق را روشن کرد، مدینه را روشن کرد ؛ با بچه‌های خود، با سر مطهر، با سخنرانی، با قرآن، وضع شام را روشن کرد و نتیجه گرفت. لذا الآن هر جا سخن از قیام و دفاع از مظلومان است، سخن از کربلاست.
بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام ظلّه) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمع کثیری از طلاب، فضلاء، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ دی 1387
______________________________
(1) نهج‌البلاغه / خ 147 (2) آل عمران / 169 (3) بقره /154
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد